فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

نازخاتون بانو

بچه مومن شد رف!

شنیدین میگن مومن باید سیّاس باشه.این سیاستِ مومن وارانه بشدت در وجود این فاطمه بانوی ما رسوخ کرده.یه لاک خریده بودم واس خودم ک فاطمه ازش خوشش اومده بود.منم بش میگفتم مال تو ولی مامان سحرِ فاطمه میگف ک ن این مال طوبی جونِ:)حالا سر همون قضیه سیاست داشتن مومن(!)فاطمه خانوم که هم دلش میخواد لاک مال اون بشه هم میخواد حرف مامانشُ گوش بده،اومده با قیافه ای کاملا مظلومانه و لحنی بشدت نرمال میگه: -طوبی جون! -جونم؟! -این لاکِ صورتی رو امانت بدین به من،من نگهش دارم! -خُب اصلا مالِ تو بشه. -نه بدین من همیشه امانت نگه ش دارم!!! واقعا این بچه داره به درجه ی والایی از ایمان میرسه:)) ...
29 دی 1392

لغت نامه فاطمه خاتون!

مامان سحر:مامان للر سلام:ننام طوبی(اسم من):بوبا جون عزیزم ممنون:عزیزم نن نون وقتی زنگ میزنه میگه:.خوبی؟من عالیم!!!! مال منه:منه...! فاطمه(اسم خودش):باطی و کلی برا خودش لالایی میخونه قربونش برم....        
29 دی 1392

به افتخارش:)ِ

فاطمه بانو! اصولا با امیر علی خعلی رابطه صمیمی داره!!!!ینی کور شم اگه دروغ بگم!!! اونروز تو روضه مادربزرگِ بنده امیرعلی حاجی مامانُ زد و بش اخم کرد.فاطمه اومده نشسته بغل حاجی مامانِ امیر علی میگه:امیر علی خعلی پسر بدیه شما رو زده.من اصلا شما رو نمیزنم!!! گفتم که رابطه صمیمی در حد باشگاه استقلال و پرسپولیس!
29 دی 1392
1